<یازده تز درباره کمونیسم ممکن ـ سی۱۷>
از متن:
«پرولتاریا باید همواره به سه معنا تبیین شود: تفاوت جنسی، بعد فراملی (رژیمهای مهاجرتی جدید، سلسلهمراتب مبتنی بر رنگِ پوست) و تکثیر فرمهای کار (و فرمهای استثمار). طبقه کارگر سفیدپوست مذکر، بسبسیار مذکر هرگز همهی پرولتاریا نبوده. مثلاً انقلاب روسیه با اعتصاب زنان در ۸ مارس ۱۹۱۷ آغاز میشود (۲۲ فوریه در تقویم ژولین). پرولتاریا هم آشکارا دربرگیرندهی طبقه کارگر جهانی (با توجه ویژه به چین یا بنگلادش و غیره) است و هم امروز بیش از هر روز دیگری شامل زنان و جوانان تحصیلکرده و سیاهان و مهاجران میشود. در محل تقاطع این عناصر است که سوژههای استثمارشدهی صحنهی معاصر را مییابیم. یک پرولتاریا یک اکثریت است، اما از اقلیتها تشکیل شده؛ موجی هیبریدی است که از هویتها میگریزد.»
.