<میلانقلاب / ژان‌ـ‌فرانسوا لیوتار>

مترقی‌هایی وجود دارند مثل کاپیتالیسم/ ماتریالیست‌اند اما همان‌طور که کاپیتالیسم ماترلیالیست است/ آن‌ها با عقل کاپیتالیستی  معقول برخورد برمی‌کنند/ می‌خواهند با ابزارهای کاپیتالیستی مالکیت خصوصی سرمایه را لغو کنند/ آن‌ها دسترس‌پذیریِ جمعیِ سرمایه بر حسب سلسله‌مراتبشان را  به عنوان سوسیالیسم جا می‌زنند/ آن‌ها با توسل به این نکته از مارکس که نیرویِ کار همه‌ی رمزوراز ارزش اضافی است  پرولتاریا را به کسب‌و‌کار خود بدل کرده‌اند/ آنها حقیقتِ کاپیتالیسم‌اند/ تغییر شیوه‌ی زیستن‌مان ایده‌ای مریض و کودکانه برای آنها است/ گداخانه‌هایشان برای آنها طنین لنین دارد/ لنین در دستان کشیش‌وارشان به توضیح‌المسائل می‌ماند/ تروتسکی، مائو و رزا را داخل یک طبل بریزید  ضربه‌ای یکسان و صدایی یکسان کالاهای انقلابیون را نشر می‌دهد/ مایه‌ی ننگ سیاستمدارانْ استحاله‌دادن گذشته به حقیقتِ حال است و برتری انجام‌شده به  در حال انجام و دیکتاتوری مردگان بر زندگان = کاپیتالیزاسیون [سرمایه‌سازی]/ پس سیاستمدار ابزار خاموش‌کردن اضطراب و میل به چیز دیگری است/ انگار مسیر مشخص شده باشد/ تو گویی اگر یکی مارکس و باکونین خوانده باشد و متخصصان بشناسندش آن وقت «چه باید کرد» را باید در متنی مزین به نامِ معتبر او جست/ اما این همان ذاتِ تاریخ بود حفره‌ای که سنگ‌هایمان را درونش  می‌اندازیم غیاب یک مرجعْ  شب تاریکی که در آن کورمال‌کورمال دنبالِ خشونتِ غیابِ معنا می‌گردیم  پرسش زمینه‌سازی‌نشده که در تمام نهادها  پرتاب شده/ منفیت  جلوی آنچه آن را سرکوب یا بازنمایی می‌کند می‌ایستد/ گفتار خشکه‌مقدس بهشت سیاسی خواه برای امروز  خواه برای  فردا در لوای منفیت بی‌اثر می‌شود

دانلود مقاله

cover3-small